تمدن اسلامی با گستره قلمرو بزرگ اسلامی از مرزهای چین تا قسمتهایی از اروپا را شامل می شد؛ تمدنی وسیع با حیات علمی اثر گذار به همه تمدنهای بشری که با تاثیرش تمدنها وملت هارا به سوی علم وزندگی عقلانی وترقی سوق داد؛ این تمدن بزرگ از آغاز اسلام ورسالت نبوی (ص) تاسیس گردید با تربیت انسانها ورها نمودن آنها از جهالت مطلق که در گرداب جهالت وگمراهی غرق بودند؛ پیامبراکرم (ص) تمدنی بنیان نهاد وبنیان آن را بر تربیت انسان بر محورهای : توحید، علم ودانائی ودانش دوستی وبهداشت وپاکیزگی وزندگی شایسته وبرخوردار از آرامش ومهربانی با یاد خدا وارجگذاری به خانواده ومحوریت خانواده نهاد ؛ از جمله مولفه های این تمدن بزرگ این عناصر بودند؛ اهل بیت آن حضرت این مسیر را ادامه دادند تا زمان امام صادق علیه السلام که احیاگر بنیانهای راستین تمدن اسلامی بود؛ این عناصر به صورت برجسته مجددا طرح وباروشمندی خاص علمی باز آفرینی گردید؛ لذا امام صادق را باید احیاگر تمامیت اسلام وارزشهای تمدن اسلامی نامید چون رهبران همه فرق اسلامی از محضر علمی آن حضرت استفاده علمی وشاگردی نموده اند؛ نه تنها فرق اسلامی بلکه دانشمندان غیر مسلمان از اهل کتاب وغیر اهل کتاب نیز از حضورش علم آموختند وتاثیرات علمی گرفتند واین تاثیرات به تمدنهای دیگر نیز از لحاظ روشی راه یافت؛
شهرت علمی امام در بلاد اسلامی آن چنان چشمگیر و زبانزد خاص و عام بود که از نقاط دور قلمرو وسیع اسلامی برای کسب فیض به مدینه هجرت و در حوزه درس اوحاضر می شدند و از دریای بی کران علوم الهی او بهره می بردند؛ این شهرت علمی به حدی گسترش یافت که دانشمندان پیرو اندیشه وادیان دیگر وغیرمسلمان نیز برای درک این واقعیت ومشاهده این شهرت به مدینه آمده و به خدمتش رسیدند و سئوالاتی علمی از حضرت پرسیدند؛ که درمنابع منعکس شده است ویاران امام این گفتگو هارا در رساله های جداگان تحت عنوان اصول جمع آوری ومی نوشتند واین نوشته ها در حضور امام انجام می گرفت؛ [۱] این کتابها درتاریخ علم شیعه به اصول چهارصدگانه که درموضوعات مختلف به صورت رساله جمع آوری گردیده بود معروف است؛ آنچه از این اصول برجای مانده بود شیخ کلینی در اویل قرن چهارم با مشقات فراوان ومسافرتهای زیاد پیدا کرد ودر کتابی بنام اصول کافی جمع آوری نموده است؛
الف) نگاهی به دوره حیات :
نامش جعفر و کنیهاش «ابوعبداللَّه» و لقبش «صادق»، پدر گرامیش امام محمد باقرعلیه السلام، پنجمین امام و پیشوای شیعیان است. ۲۲ سال بعد از واقعه کربلا متولد شدند.
در هفدهم ربیع الاول سال هشتاد و سه هجری قمری در مدینه به دنیا آمد، مادر گرامی آن حضرت «ام فروه» است، مدت زندگیش ۶۵ سال و امامتش ۳۴ سال، از ۱۱۴ هجری تا ۱۴۸ هجری و حاکمان عصر امامت آن حضرت عبارت بود از : «هشام بن عبدالملک» «ولید بن یزید بن عبدالملک» «یزید بن ولید» «ابراهیم بن ولید» و «مروان حمار» از بنی امیه و «سفاح» و «منصور دوانیقی» از بنی عباس بودند.
اوضاع سیاسی معاصر امام بویژه دردهه های آخر بسیار آشفته بود خلفای اموی با چالشهای قومی وقیامهای متعدد مواجه بودند که اقتدار سیاسی آنان را کاهش داده ومشروعیت سیاسی واجتماعی آنان آسیب جدی دیده بود. ازاین روی فشار وجواختناقی که دردوران ائمه پیشین بود دراین دوره ازکاهش نسبی برخوردار شده بود. به هرروی دراین دوره امام شاهد تغییر قدرت سیاسی ازبنی امیه به بنی عباس بود،
وضعیت درون حاکمیت:
با مرگ هشام، ولید بر مسند خلافت مینشیند او فردی میگسار و زنباره، است.
لذا کارهایش بر مردم و لشکریانش گران آمد پس طی شورشی کشته شد. [۲] همچنانکه سال بعد وقتی یزید بن ولید در شرف مرگ بود ابراهیم، پسرش، جانشین او میشود اما به سرعت توسط مروان بن محمّد و در طی یک لشکرکشی از خلافت خلع میشود. [۳] مدتی بیش نگذشته بود که سلیمان بن هشام که بیش از ده هزار تن در اختیار داشت مروان را مخلوع اعلام نمود و بین آن دو جنگ سختی درگرفت که در نهایت به بقاء مروان انجامید. [۴]
اختلاف قبایل هم چشمگیر بوده است، قیسیان با عبدالملک بن مروان درافتادند؛ اما بعد با پسرش هشام همراه شدند همچنانکه در خونخواهی ولید بن یزید کوشیدند و بعد به مروان بن محمّد یاری رساندند در مقابل قبایل یمنی به عباسیان متمایل بودند و در نهایت آنان را به خلافت رساندند. [۵] دراین اوضاع نابسامان سیاسی امام به فکر حفظ تمدن اسلامی با بهترین روش وشیوه وآن تربیت نیروی علمی وتلاش فرهنگی بود چیزی که اسلام همیشه با این جهاد وکوشش گسترش یافته و باقی مانده است؛
ب) حوزه درسی امام (ع) جامع همه ملل وپیروان مذاهب
جامعیت حوزه درس ودانشگاه امام در گستره تمدن اسلامی به گونه ای بود که حتی غیر مسلمانان می توانستند وآزاد بودند که با امام گفتگوی علمی داشته باشند وسئوال علمی بپرسند ابن ابی العوجاء نمونه بارز از این ها بود؛ رهبران فرق اسلامی با واسطه یا بدون واسطه شاگردی امام را نموده واز حضورش استفاده های فراوان نموده اند؛
«امام ابوحنیفه» در رأس این پیشوایان قرار دارد، ابوحنیفه (متوفی ۱۵۰ ق) معاصر امام صادق -علیه السلام- بود، و افتخار به شاگردی امام صادق -علیه السلام- میکرده و او را استاد بدون واسطة خویش میدانست. در جامع المسانید ابوحنیفه که مشتمل بر ۱۴ کتاب حدیث است، روایاتی که به ابوحنیفه منتهی میشود جمعآوری شده است؛ و در آن روایاتی که مضمون آنها دلالت بر استفادة علمی ابوحنیفه نزد امام محمد باقر -علیه السلام- و حضرت صادق -علیه السلام- دارد. ابوحنیفه امام صادق -علیه السلام- را اعلم و افقه از همه میدانست، و از او نقل شده است که: «ما رأیت افقه من جعفر بن محمد» «من از جعفر بن محمد (امام صادق -علیه السلام- )فقیهتر ندیدم.»[۶] و نیز از ابوحنیفه نقل شده است که میگفت: «لولا السنتان لهلک نعمان» اگر دو سال نبود «نعمان» (نام ابوحنیفه، نعمان بن ثابت میباشد) هلاک شده بود. «ابوحنیفه»، بارها این جمله را میگفت: من دانشمندتر از جعفر بن محمد ندیدهام. [۷]
امام مالک بن انس (م ۱۷۹ هـ) مؤسس مذهب مالکی نیز از کسانی میباشد که از محضر امام صادق -علیه السلام- استفاده کرده است. وی در کتاب الموطاء ۴۰ روایت از اهل بیت ـ علیهم السلام ـ نقل میکند، که تعدادی از این روایات مستقیماً از شخص امام صادق -علیه السلام- است و این دلالت بر استفادة علمی مالک بن انس نزد امام صادق -علیه السلام- میکند. امام مالک بن انس (م ۱۷۹ هـ) مؤسس مذهب مالکی از شاگردان رسمی آن حضرت بوده است و در کتاب خود بدون واسطه از امام صادق -علیه السلام- نقل حدیث میکند. امام شافعی (م ۲۰۴ هـ) شاگرد مالک بوده است و به وسیلة او و دیگران از امام صادق -علیه السلام- روایت نقل میکند که این روایات در مسند شافعی موجود میباشد. امام احمد بن حنبل (م ۲۴۱ هـ) مؤسس مذهب حنبلی هم شاگرد امام شافعی است و به وسیلة او از امام صادق -علیه السلام- با واسطه استفاده کرده است.
«مالک» گوید: مدتی نزد جعفر بن محمد رفت و آمد میکردم، او را همواره در یکی از سه حالت دیدم: یا نماز میخواند یا روزه بود و یا قرآن تلاوت میکرد، و هرگز او را ندیدم که بدون وضو حدیث نقل کند. در علم و عبادت و پرهیزگاری، برتر از جعفر بن محمد، هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به قلب هیچ بشری خطور نکرده است. [۸]
علاوه بر اینکه اشعار باقیمانده از او نیز دلالت بر دوستی ومحبت واطاعت از اهلبیت ـ علیهم السلام ـ دارد. او دربارة امام صادق -علیه السلام- چنین میگوید: «احدی از حیث علم، عبادت و تقوی برتر از جعفر بن محمد نیست. [۹] علاوه بر ابوحنیفه و مالک بن انس عدة زیادی از بزرگان اهل سنّت نیز امام صادق -علیه السلام- را ستودهاند ابن حجر عسقلانی میگوید: «فقهاء و محدثانی همچون، شعبه، سفیان ثوری، سفیان بن عیینه، مالک بن انس ابن جدیح، ابوحنیفه، و حبیب بن خالد، قطان، ابوعاصم، و گروه انبوه دیگری از جعفر بن محمد حدیث نقل کردهاند.»[۱۰] جاحظ میگوید: «جعفر بن محمد، الذی ملأ الدنیا علمه و فقهه، و یقال ان ابا حنیفه من تلامذته و کذلک سفیان الثوری، و حسبک بهما فی هذا الباب» [۱۱] که صریحاً ابوحنیفه و سفیان ثوری را از شاگردان امام صادق -علیه السلام- میداند و بیان میکند که این دو نفر از مکتب آن حضرت استفاده میکردند.
جمال الدین ابوالمحاسن بیان میکند که: «جعفر بن محمد که به صابر و فاضل و طاهر ملقّب بود... و ابوحنیفه، ابن جریح، شعبه، سفیان ثوری و سفیان عنیه، مالک و غیر از اینها از بزرگان حدیث و علم از او حدیث نقل میکنند.»[۱۲] محمود بن وهیب بغدادی در کتاب جواهر الکلام میگوید: «جعفر بن محمد... و روایت کردهاند از او علماء بزرگی مانند یحیی، مالک بن انس و ابوحنیفه و دیگران» [۱۳] عبدالله شبراوی و محمد الحضرمی نیز میگوید: «جعفر الصادق که از او روایت کردهاند عدّه زیادی، از جمله، مالک بن انس، ابوحنیفه و یحیی بن سعید و ابن جریح و الثوری» [۱۴] پس این مطلب یقینی میباشد که ائمة مذاهب اربعة اهل سنّت بدون واسطه یا با واسطه از محضر مبارک امام صادق -علیه السلام- کسب علم کردهاند. امام ابوحنیفه (م ۱۵۰ هـ) مؤسس مذهب حنفی از معاصران آن حضرت بوده و همواره به شاگردی امام صادق -علیه السلام- افتخار میکرده است.
ج) تعلیم وتربیت امام صادق (ع) و تمدن اسلامی
مهمترین مولفه بقا واستمرار وشکوفایی تمدن داشتن نیروی علمی است؛ لذا تربیت اندشمند ومتفکر است که می تواند به ماندگاری تمدن بیانجامد وهیچ تمدن وفکری بدون پشتوانه ی نیروی علمی وفکری قابل دوام واستمرار نیست؛ امام صادق علیه السلام به این مولفه ی اساسی توجه داشت وبا همین انگیزه به تعلیم وتربیت نیرو پرداخت با توجه به دوران ۳۴ ساله امامت حضرت شمار شاگردانش باید بیش از این رقمها باشد، شیخ طوسی در کتاب فهرست خود که نام شاگردان حضرت را به ترتیب حروف الفبا نگاشته است، شمار شاگردان حضرت را حدود ۴۹۲۱ نفر فهرست نموده که تعدادی از آنها شاگرد مشترک امام باقر(ع) وامام صادق(ع) می باشند واین تنها مربوط به شاگردانی است که از حضرت حدیث وروایت نقل نموده اند درمیان این افراد به نام دوازده نفر از زنان که از محضر حضرت استفاده یا روایتی گزارش نموده اند وجود دارد؛ قطعا شمار زیادی از شاگردان که روایت وآثاری از آنان نقل نشده است در جمع یاران حضرت بوده اند؛ از این روی شمار شاگردان بیش از آن است که نام ونشانی از آنها باقی مانده است [۱۵].
امام صادق علیهالسلام در سال های آخر حکومت امویان و اوایل حکومت عباسیان، با استفاده از درگیری بنی امیه و بنی عباس و نزاع شدید قدرت درمیان آنان که موجب کاهش اختناق شده بود، نهضت علمی و مذهبی عظیمی را که پدر بزرگ وارش با شکلی نوین وابعادی وسیع تاسیس نهاده و رونق داده بود در شهر مدینه استمرار بخشید که در آن هزاران دانشجوی مشتاق، در شاخه وگرایشات گوناگون از محضر آن امام بهره می گرفتند.
وسعت دانشگاه امام صادق ـ علیه السّلام ـ: «حسن بن علی بن زیاد و شاء» که از شاگردان امام رضا(ع) و از محدثان بزرگ بوده (و طبعاً سالها پس از امام صادق(ع) زندگی میکرده)، میگفت: در مسجد کوفه نهصد نفر استاد حدیث مشاهده کردم که همگی از جعفر بن محمد(ع) حدیث نقل میکردند. [۱۶]
د) شمار شاگردان امام صادق(ع)
امام صادق(ع) با توجه به فرصت مناسب سیاسی که به وجود آمده بود، و با ملاحظة نیاز شدید جامعه و آمادگی زمینة اجتماعی، دنبالة نهضت علمی و فرهنگی پدرش امام باقر(ع) را گرفت و حوزة وسیع علمی و دانشگاه بزرگی به وجود آورد و شاگردان بزرگ و برجستهای در گرایشات مختلف علمی تربیت نمود افرادی همچون: هشام بن حکم، محمد بن مسلم، ابان بن تغلب، هشام بن سالم، مؤمن طاق، مفضّل بن عمر، جابربن حیّان و... تربیت کرد که تعداد آنها را بالغ بر چهار هزار نفر نوشتهاند. [۱۷]
وسعت دانشگاه امام صادق ـ علیه السّلام: «حسن بن علی بن زیاد و شاء» که از شاگردان امام رضا(ع) و از محدثان بزرگ بوده (و طبعاً سالها پس از امام صادق(ع) زندگی میکرده)، میگفت: در مسجد کوفه نهصد نفر استاد حدیث مشاهده کردم که همگی از جعفر بن محمد(ع) حدیث نقل میکردند. [۱۸] این تنها شمار افرادی است که ابن وشاء آنها را دیده است که در یک زمان نقل حدیث کرده اند.
هر چند وسعت علوم امام جعفر صادق قابل شمارش نیست چنانچه شیخ مفید مینویسد: به قدری علوم از آن حضرت نقل شده که زبانزد مردم گشته و آوازة آن همه جا پخش شده است و از هیچ یک از افراد خاندان او، به اندازة او علم و دانش نقل نشده است. [۱۹] اما امام صادق(ع) بنابر نیاز زمان خویش و توسعه علوم دینی و دفع شبهات از حوزه دین هر کدام از شاگردان خود را در یکی از رشتههایی چون: علم قرائت قرآن، علم تفسیر، علم حدیث، علم فقه، علم کلام، علم طب، علوم طبیعی، فلسفه، نجوم، ریاضیات، علم اصول فقه، ادبیات و ... تربیت کرد و هنگام مراجعه بعضی از دانشمندان فرق، مذاهب و ادیان دیگر جهت مناظره و پرسش و پاسخ به یکی از شاگردان خود ارجاع میدادند.
ه) ابداع ونوآوری امام صادق در تربیت شاگردان امام صادق(ع)
روشی که در سیره علمی امام صادق علیه السلام در تمدن اسلامی دیده می شود تفاوتی است که آن حضرت با ابداع ونوآوری براساس نیازها وآینده نگری تاسیس نمود نگاه تخصصی به علوم است؛ آن حضرت دراین ابداع تربیت متخصص در علوم مختلف را ضرورت زمانه وآینده دید ودر گرایش های مختلف به تربیت نیروهای مختلف با تخصصهای گوناگون پرداخت؛ در علوم قرآن، فقه ، حدیث، عام بهداشت وتغذیه، علم رجال، علم کیمیا(شیمی) علم انسان شناسی ومعارف، کلام ودیگر گرایشها؛ لذا شاگردان امام کتابهایی در گرایش های مختلف بات عنواین اصول که به چهارصد کتاب معروف بودند نگاشتند؛ فزونی شمارگردان خود دلیل برگستره حوزه ی علمی امام صادق (ع) می باشد.
کاری که امام صادق(ع) انجام داد فرا تر از نوشتن کتاب ومهمتر از آن بود؛ اگر می نشست فقط کتابی می نوشت قطعا این کتابها در گذر زمان دستخوش حوادث شده وبه دست ما نمی رسید؛ لذا امام فکر اساسی برای حفظ مکتب ودین ودریک کلمه تمدن اسلامی نمود، ضمن اینکه نهضت شکوفایی وباز تاسیس تمدن اسلامی را در گرو ترویج نهضت علمی دید و نمایان نمود، شاخه هایی از علم را نیز تاسیس کرد که تنها یکی از آن شاخه علم شیمی وفیزیک است که جابر بن حیان در آن هزار صفحه کتاب نوشت واین کتاب بنیان گر علم شیمی امروز وتاثیرگزار ترین اثر در تکون علم شیمی بوده است؛ با توجه به اینکه بسیاری از روایات امام (ع) توسط شاگردان جمع آوری گردیده وهریک از آنها در خود شاخه ای از علم نهفته است؛ علم فقه تنها گوشه ای از این دریای علوم امام صادق(ع) واهل بیت است؛ که هزاران جلد کتاب درباره فقه نوشته شده است؛ اگر امام صادق(ع) کتاب می نوشت تنها با توجه به امکانات آن روزگار می توانست درمحدوده کم به این کاربپردازد، درحالیکه با توجه به کثرت موضوعات موجود در روایات، آن حضرت علوم مختلف را درمیان افرادی که هریک گنجینه ای از دانش بودند به جوشش درآورد که دامنه و وسعت آن بسیار پایدار تر وموثر تر از کتاب بود؛ لذا کار امام صادق(علیه السلام) اثرگذار تر از نوشتن کتاب بود؛ ضمن اینکه شاگردان تربیت شده انتقال دهنده میراث علمی بودند هریک درنقش نماینده وبسط دهنده ی اندیشه ومکتب وعلوم اهل بیت در تمدن اسلامی عمل کردند. دوره امام صادق مثل هردوره ای اقتضای امکاناتی خاص داشت وامام با درک درست از تمام امکانات وشرایط بهترین بهره وری را نمود وعلوم را درگرایشهای مختلف با ابداع خاص ونوآوری بی مانند در تمدن اسلامی بنیان نهاد واین ضرورت به خوبی درک کرد که علوم باید به صورت تخصصی پایه ریزی ودانشمندان متخصص در هر علم تربیت شود؛ دراینجا به برخی از این گرایشات اشاره می گردد:
۱.تربیت شاگردان متخصص در علوم قرآن
امام صادق ـ علیه السلام ـ قرآن را به عنوان اصل و حدیث را به عنوان فرع مطرح کرده و ملاک درستی و نادرستی حدیث را مطابقت آن با قرآن دانسته و به دفعات فرمودند: زمانی که حدیثی به دست شما می رسد اگر شاهدی از قرآن بر آن بود بپذیرید، در غیر این صورت حدیث از اعتبار ساقط است. [۲۰] از طرف دیگر امام ـ علیه السلام ـ خود از مفسران به نام قرآن بودند که اخبار تفسیری آن حضرت در کتب تفسیری همچون مجمع البیان، تفسیر قمی و تفسیر عیاشی آمده است. افزون بر این ها امام صادق با طرح روایاتی در زمینه فضائل خواندن سوره های قرآن، کوشیدند تا قرآن را در جامعه اسلامی احیاء کنند. ازطرف دیگرآن حضرت شاگردانی هم در زمینه قرآن و علوم قرآنی و تفسیر تربیت نمودند که آثار آن ها منبع تفاسیر وعلوم قرآنی در قرون بعدی گردید، از جمله:
۱. ابو محمد اسماعیل بن عبدالرحمان بن ابی کریمه هاشمی کوفی متوفای ۱۲۷ هـ معروف به سُدّی که از مفسران نامدار قرن دوم هجری و از شاگردان امام سجاد، امام باقر و امام صادق ـ علیه السلام ـ محسوب می شود. [۲۱]
درباره این فرد برخی از رجال شناسان اهل سنت گفته اند :کسی از او جز خیر و خوبی چیزی نگفته است. [۲۲]
۲. جابر بن یزید جعفی (متوفای ۱۲۸) یکی دیگر از مفسران نامدار قرن دوم بوده و در زمرة شاگردان امام محمد باقر و امام جعفر صادق ـ علیهما السلام ـ بوده است.
با این که جعفی از افراد برجسته شاگردان ائمه بوده، لکن رجال شناسان اهل سنت به لحاظ اینکه جعفی در اعتقاد به تشیع راسخ بوده به این خاطر او را ضعیف شمرده اند. [۲۳]
۳. ابن ابی شعبه حلبی (متوفای ۱۳۵ هـ) از اصحاب امام صادق ـ علیه السلام ـ و از مفسرین و فقهای ارزشمند و والا مقام بوده است. [۲۴]
۴. محمد بن سائب کلبی (متوفای ۱۴۶ هـ) از پیشروان علوم قرآنی و مفسر نامدار قرن دوم، از اصحاب امام محمد باقر و امام جعفر صادق ـ علیهما السلام ـ می باشد. او پدر هشام کلبی نسّابه معروف (متوفای ۲۰۶ هـ) صاحب تفسیر کبیر است که، از معروف ترین تفاسیر به شمار آمده است. و هم چنین آیات الاحکام از جمله تألیفات کلبی بوده است. [۲۵]
۵. هشام بن سالم جوالیقی (متوفای ۱۴۸ هـ) از اصحاب و یاران امام صادق ـ علیه السلام ـ می باشد.
که از او کتابی با عنوان تفسیر قرآن مجید نام برده شده است. [۲۶]
۶. ابو محمد سلیمان بن مهران اعمش اسدی متوفای ۱۴۸هـ از مفسران قرآن در قرن دوم هجری در شهر کوفه بوده است، او از اصحاب امام صادق ـ علیه السلام ـ می باشد.
رجال شناسان اهل سنت درباره وی گفته اند: او در علم نافع و عمل صالح سرآمد بود و هرگز پادشاهان و ملوک در مجلسی حقیرتر و پست تر از مجلس اعمش دیده نشده اند، با همه شدّت نیاز و فقری که داشته است. [۲۷]
۷. اسماعیل بن مسلم بن ابی زیاد متوفای ۱۵۰هـ از اصحاب امام صادق و از مفسران قرن دوم هجری می باشد. [۲۸]
۸. ابوالحسن مقاتل بن سلیمان بن زید بن ادراک، متوفای ۱۵۰ هـ از مفسران قرن دوم و از تربیت یافتگان محضر امامین همامین امام باقر و امام صادق ـ علیه السلام بوده است. که کتاب های التفسیر و تفسیر الخمسأه آیه، کتاب تشابه القرآن، نوادر التفسیر، الجوابات فی القرآن، و الآیات المتشابهات را از آثار او شمرده اند. [۲۹]
صاحب شذرات الذهب او را مفسر معروف نامیده که در سال ۱۵۰ هـ در گذشته است لکن وی را جزء مشبهه معرفی نموده است. وی هم چنین نقل می کند که شافعی گفته است: مردم در تفسیر، رهین مقاتل بن سلیمان هستند. [۳۰]
۹. ابو بصیر یحیی بن قاسم، از یاران و اصحاب امام باقر و امام صادق ـ علیه السلام ـ می باشد که در سال ۱۵۰ هـ وفات یافت که در تفسیر قمی از امام صادق ـ علیه السلام ـ تفسیری از فاتحه الکتاب از او نقل شده است. [۳۱]
۱۰. ثابت بن ابی صفیّه دینار ثمالی (ابو حمزه ثمالی) یکی از بزرگان و معاریف تفسیری قرن دوم هجری است که توفیق دیدار چهارتن از ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ از امام سجاد تا امام موسی بن جعفر ـ علیه السلام ـ را داشته است و در سال ۱۵۰ هجری وفات یافت که از کتاب تفسیر وی ابن الندیم نام برده است. [۳۲]
امام صادق ـ علیه السلام ـ درباره وی فرموده است که: ابوحمزه در عصر خود همانند سلمان، در عصر خویش بوده است. [۳۳]
احاطه علمی ابو حمزه آن قدر بوده است که اهل سنت نیز از او روایت نقل کرده و تعدادی هم او را توثیق نموده اند. [۳۴]
۱۱. ابوالحسن مالک بن عطیه احمسی، متوفای حدود ۱۶۰ هـ از اصحاب امام صادق ـ علیه السلام ـ بوده و از مفسران قرن دوم هجری به شمار می رود. [۳۵]
علاوه بر افراد ذکر شده تعدادی از دانشمندان علوم قرآنی در ذمره شاگردان و اصحاب امام ـ علیه السلام ـ بوده اند که فقط به ذکر اسامی آنها اشاره می شود.
۱۲.ابو جعفر محمد بن حسین بن ابی ساره (متوفای ۱۶۰) ابو جعفر محمد بن علی بن ابی شعبه حلبی (متوفای ۱۶۰)، حمزه بن حبیب بن زیّات (متوفای ۱۵۶هـ) ـ ابن کثیر هاشمی متوفای حدود ۱۵۵ هـ)، محمد بن فرات متوفای ۱۵۰ هـ حسن بن واقد مروزی متوفای ۱۵۰ هـ منخل بن جمیل اسدی متوفای ۱۵۰ هـ و هیب بن حفص متوفای ۱۵۰ هـ و...
۲. تربیت شاگردان فقیه ومفتی
بسیاری از شاگردان مکتب امام صادق علیهالسلام خود از دانشمندان و بزرگان فقهای زمان خود بوده وکتابهایی در علوم مختلف نگاشته اند. از این عده می توان به کسانی همچون زرارة بن اعین و دو برادرش بکر و حمران، جمیل بن صالح و جمیل بن دراج و محمد بن مسلم طائفی و برید بن معاویه، و ابوبصیر و عبیدالله و محمد و عمران حلبی و عبدالله بن سنان و ابوالصباح کنانی، ابان بن تغلب بن ریاح متوفای ۱۴۱ یکی از پیشگامان فقه وحدیث در تمدن اسلامی است، او سه تن از پیشوایان معصوم ـ علیهم السلام ـ عصر خویش را به نیکی درک کرده است. از امام سجاد و امام باقر و امام صادق ـ علیهم السلام ـ کسب دانش نموده و در پیشگاه آنان از منزلت و اعتبار خاصی برخوردار بوده است. امام باقر ـ علیه السلام ـ در حق او فرموده است: که در مسجد مدینه بنشین و فتوی بده من بسیار دوست می دارم که در میان شیعیان، همانند تو دیده شود. [۳۶]
امام صادق ـ علیه السلام ـ هنگامی که خبر فوت او را شنید بسیار متأثر شد و فرمود: به خدا قسم مرگ ابان، دل مرا به درد آورد. [۳۷]
رازی در کتاب خود از ابان بن تغلب یاد کرده و تعدادی از افراد اهل سنت را که از وی روایت نقل کرده اند آورده و او را ثقه دانسته است. [۳۸]
۳.تربیت شاگرد متخصص در علوم طبیعی و عقلی
امام در علوم عقلی جهت گفتگوی ومناظره با دیگر دانشمندان نیز شاگردانی تربیت نمود چون در این روزگار مناظره وگفتگو وچدل در موضوعات مختلف رواج داشت؛ لذا امام ضروری می دانست در این موضوع نیز به تربیت شاگردانی چون
۱-هشام بن حکم و هشام بن سالم و بسیاری دیگر از دانشمندان پرداخت که نقش برجسته در ترویج علوم عقلی در تمدن اسلامی داشته اند؛ اگرچه این تاثیر گذاری ها به جهاتی تبیین کامل نگردیده است نمونه هایی از این دانشوران دانش گستر وتمدن ساز معرفی می گردد :
۲-جابر بن حیان: در شرح حال امام صادق علیهالسلام نوشته اند : شاگرد او ابوموسی جابر بن حیان صوفی طرسوسی است. کتابی در هزار ورق تالیف کرده و رساله های جعفر صادق علیهالسلام را که پانصد رساله است در آن فراهم آورده است. [۳۹]
۳-جمیل بن دراج: از دیگر خواص امام بوده است و روایت است که حضرت اسراری را به وی میآموخت که به دیگران تعلیم نمیداد
۴- لیث بن البختری: از شاگردان امام صادق و امام باقر علیهمالسلام بوده و امام صادق علیهالسلام او را از ارکان زمین و از دانشمندان معرفی میکند
۵-هشام بن حکم: از بزرگترین متکلمین شیعه و از اصحاب امام صادق علیهالسلام بود. جایگاه او در نزد امام صادق علیهالسلام تا حدی است که در مورد او میفرماید: هشام بن حکم مراقب و نگهبان حق ما و مؤید صدق ما و نابودکننده نظرهای باطل دشمنان ماست. کسی که از او پیروی کند، از ما پیروی کرده است و کسی که با او مخالفت کند با ما مخالفت ورزیده است.
۶-جابر بن یزید جعفی: از خواص امام باقر علیهالسلام و امام صادق علیهالسلام بوده است. از امام صادق علیهالسلام در مورد او نقل شده است که همانا او را جابر نامیدند زیرا کمبودهای مؤمنین را با دانش خویش جبران میکند و اوست دریائی بیکران و بابی از علم در عصر خویش.
۷-حمران بن اعین شیبانی: برادر زراره است که از حواریین حضرت امام محمدباقر علیهالسلام و امام جعفرصادق علیهالسلام بشمار رفته و حضرت امام باقر علیهالسلام به او فرموده که تو از شیعه مایی در دنیا و آخرت [۴۰].
آنچه علمای دیگر از جهان اسلام که به چهار فرقه تقسیم شده اند علوم خود را ازچشمه امامت گرفته اند : برای نمونه «مالک» پیشوای فرقة مالکی میگفت: مدتی نزد جعفر بن محمد رفت و آمد میکردم، او را همواره در یکی از سه حالت دیدم: یا نماز میخواند یا روزه بود و یا قرآن تلاوت میکرد، و هرگز او را ندیدم که بدون وضو حدیث نقل کند. در علم و عبادت و پرهیزگاری، برتر از جعفر بن محمد، هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به قلب هیچ بشری خطور نکرده است. [۴۱] «ابوحنیفه»، پیشوای مشهور فرقة حنفی، میگفت: من دانشمندتر از جعفر بن محمد ندیدهام. [۴۲]
۴.تربیت شاگردان جهت پاسخ به شبهات دینی ودفاع از عقاید :
یکی از موضوعات مورد اهتمام امام صادق (ع) دراین عصر توجه به دفع وپاسخ گویی به شبهات است که در زمینه های مختلف از سوی اهل کتاب وزنادقه در محافل علمی رواج یافته بود؛ این شبهات از توحید تا تمام اصول دین را شامل می شد؛ چیزی شبیه به زمان ما که ابزار های امروزی در فضای مجازی وحقیقی به رواج شبهات و هجوم گسترده به دین وعقاید وباورهای دینی پرداخته اند ومعاندین دین از این ابزارها به صورت گسترده استفاده می نمایند؛ در زمان امام صادق(ع) چیزی شبیه این مسئله دیده می شود که از این زمان آغاز شد واوج آن در زمان امام عسگری وآغاز غیبت است؛ که امام صادق(ع) در راستای پاسخ به شبهات به شکل فنی وتخصصی وارد شد واین نیروهای مختلف متخصص که درگرایشات مختلف علمی تربیت می نمود یک جهتش همین پاسخگویی به شبهات بود؛ لذا مسئولین فرهنگی بویژه مسئولین حوزه های علمی باید به این ضرورت با الهام از سیره امام صادق ودیگر ائمه بپردازند وبا این شبهات به نحو تخصصی برخورد نموده وپاسخ بدهند برای این مهم بهتراست گرایشی به این عنوان در حوزه ومراکز علمی تاسیس گردیده ونیروهایی دراین راستا وبا هدف پاسخگویی به شبهات تربیت نمایند.
[۱] . المجلسی، بحار الأنوار، ج۱۰۶، ص:۵۹
[۲] . جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهر کلام، تهران، امیرکبیر، چاپ ششم، ۱۳۶۹، ص ۷۴۸.
[۳] . نویری، شهاب الدّین احمد، نهایة الارب، ترجمه محمود مهدوی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۴، ج ۶، ص ۳۹۴.
[۴] . همان، ص ۴۰۲.
[۵] . جرجی زیدان، پیشین، ص ۶۹۶.
[۶] . ذهبی، تذکرة الحفاظ، بیروت، دار احیاء التراث، ج۱، ص۱۶۶، و جامع الاسانید ابی حنیفه، ج۱، ص۲۲۲.
[۷] . ذهبی، شمس الدین محمد، تذکره الحفاظ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص ۱۶۶.
[۸] . حیدر اسد، الإمام الصادق والمذاهب الاربعه، ط ۲، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۳۹۰ هـ. ق، ج ۴، ص ۳۳۵.
[۹] . تهذیب، ج ۲، ص ۱۰۴.
[۱۰] - ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، دارالفکر بیروت، ج ۱، ص ۸۸.
[۱۱] - رسائل جاحظ، للسند، ص ۱۰۶.
[۱۲] - النجوم الزاهدة، ج ۲، ص ۸.
[۱۳] - جواهرالکلام، ص ۱۳.
[۱۴] - شبراوی، عبدالله، التخاف بحبّ الاشراف، ص ۵۴، الحضرمی، محمد، التشریع الاسلامی، ص ۲۶۳.
[۱۵] . شیخ طوسی، الفهرست، ص۱۵۵-۳۳۱
[۱۶] . نجاشی، فهرست مصنفی الشیعه، تحقیق: سید موسی شبیری زنجانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، ص ۴۰ – ۳۹.
[۱۷] . شیخ مفید، الإرشاد، قم، مکتبه بصیرتی، ص ۲۷۱؛ حیدر، اسد، همان کتاب، ج۱، ص ۶۹.
[۱۸] . نجاشی، فهرست مصنفی الشیعه، تحقیق: سید موسی شبیری زنجانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، ص ۴۰ – ۳۹.
[۱۹] . شیخ مفید، همان کتاب، ص ۲۷۰.
[۲۰]. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، بیروت، موسسه الوفاء، ۱۳۰۳ق، ج۲، ص۱۴۸.
[۲۱]. خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، طبع پنجم، ۱۴۱۳ هـ ج۴، ص۱۴۸.
[۲۲]. رازی، جرح و تعدیل، بیروت داراحیاء التراث العربی، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۸۴.
[۲۳]. بخاری، ضعفاء الصغیر، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ق، ص۲۹.
[۲۴]. عقیقی بخشایشی، طبقات مفسرین شیعه، قم، نشر نوید اسلام، ۱۳۸۲ش، ص۲۳۹.
[۲۵]. عقیقی، بخشایشی، همان، ۲۴۲.
[۲۶]. نجاشی، رجال، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۶هـ، ص۴۳۴.
[۲۷]. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، دارالعلم، بی تا، ج۳، ص۱۳۴.
[۲۸]. نجاشی، همان، ص۳۶.
[۲۹]. ابن الندیم، الفهرست، بی جا، بی تا، ص۲۲۷.
[۳۰]. ابن عماد، حنبلی، شذرات الذهب، بیروت، دارصادر، بی تا، ج۲، ص۲۲۸.
[۳۱]. قمی، تفسیر قمی، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۹.
[۳۲]. ابن الندیم، همان، ص۳۶.
[۳۳]. شرف الدین، سید عبدالحسین، المراجعات، جمعیه الاسلامیه، ۱۴۰۲هـ، ص۴۱۶.
[۳۴]. المزی، یوسف، تهذیب الکمال، موسسه الرساله، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۳۵۹.
[۳۵]. عقیقی، همان، ص۲۵۷.
[۳۶]. طهرانی، آقا بزرگ، الذریعه، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۳۵.
[۳۷]. همان.
[۳۸]. رازی، پیشین، ج۱۲، ص۲۹۷.
[۳۹] . شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ابن العماد شهاب الدین ابو الفلاح عبد الحی بن احمد العکری الحنبلی الدمشقی (م ۱۰۸۹)، تحقیق الأرناؤوط، دمشق - بیروت، دار ابن کثیر، ط الأولی، ۱۴۰۶/۱۹۸۶. شذراتالذهب، ج۲، ص:۲۱۶
[۴۰] . شیخ مفید، الإرشاد، قم، مکتبه بصیرتی، ص ۲۷۱؛ حیدر، اسد، همان کتاب، ج۱، ص ۶۹.
[۴۱] . حیدر اسد، الإمام الصادق والمذاهب الاربعه، ط ۲، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۳۹۰ هـ. ق، ج ۴، ص ۳۳۵.
[۴۲] . ذهبی، شمس الدین محمد، تذکره الحفاظ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص ۱۶۶.
* مدیر گروه تاریخ وسیره مرکز مطالعات وپاسخ گویی به شبهات حوزه های علمیه
نظر شما